واژهای غریب
این روزها می گذرند….
ولی من به این سادگی
از این روزهای تلخ نمی گذرم...
با خود می اندیشم واژه ی عذر خواهی گاهی چه غریب است و چه بی رحم ...
گاهی نیز مرحمی بر قلب های غریب...
این روزها میگذرد....
سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب: , |
پر از تنهاییم ای کاش بودی
پر از تنهاییم ای کاش بودی
که داره زندگیم از دست میره
...
یه آهنگی گذاشتم که میدونم
اگه گوشش کنی گریت میگیره
...
صدام از گریه ی دیشب گرفته،
دارم میمیرم از دیوونه حالی
...
با اشکام باز مهمونی گرفتم،
همه چی هست فقط جای تو خالی ..
سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب: , |
در خلوت
در خلوت من نگاه سبزت جاری ست
این قسمت بی تو بودنم اجباری ست
افسوس نمی شود کنارت باشم
بی تو هر ثانیه و لحظه من تکراریست
دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب: , |
کاش میشد
کاش میشد در آسمان ها پر کشید
چون عقابی ابرها را هم درید
پر کشید و در حضورت جان سپرد
لحظه ی آخر دو چشمان تو دید . . .
دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب: , |
آمد اما.....
آمـــد امـــا در نگاهــش آن نوازش ها “نبــــــود…
چشــم خواب آلـودش را مســتى و رویــا “نـــبود …
لـب همــان لـب بود اما بوسـه اش گرمــى “نـداشـت ….
دل همــان دل بود اما مســت و بى پـروا “نبــــود…
دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب: , |
در دفتر دل
در دفتر دل یاد تو سر مشق من است
یاد من هم نکنی,یاد تو تکلیف من است . . .
دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب: , |
انتظار....
منتظر لحظه ای هستم که دستانت را بگیرم
در چشمانت خیره شوم
دوستت دارم را بر لبانم جاری کنم
منتظر لحظه ای هستم که در کنارت بنشینم
سر رو شونه هایت بگذارم….از عشق تو…..
از داشتن تو…اشک شوق ریزم
منتظر لحظه ی مقدس که تو را در اغوش بگیرم
بوسه ای از سر عشق به تو تقدیم کنم
وبا تمام وجود قلبم و عشقم را به تو هدیه کنم
اری من تورا دوست دارم
وعاشقانه تو را می ستایم
دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب: , |
خدایا
خدايا : من گمشده ي درياي متلاطم روزگارم و تو بزرگواري !
پس اي خدا! هيچ مي داني که بزرگوار آن است که گمشده اي را به
مقصد برساند ؟ تا ابد محتاج ياري تو ، رحمت تو ، توجه تو ، عشق تو ،
گذشت تو ، عفو تو ، مهرباني تو ، و در يک کلام ... محتاج توام
دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب: , |
آمد و رفت
آمد و قلب مرا دزدید و رفت
بی قراری های من را دید و رفت
او گمان می کرد من دیوانه ام
بر من و احساس من خندید و رفت
غنچه های عشق را از خاک جان
با تمام بی وفایی چید و رفت
دل به او بستم ولی افسوس،او
حال و روزم را کمی فهمید و رفت
باورم شد رفتنش اما عجیب
بعد از او ایمان من لرزید و رفت
خواستم برگردم و عاشق شوم
عشق هم دیگر زمن ترسید و رفت…
شنبه 26 اسفند 1391برچسب: , |
یادمان باشد
یادمان باشد : وقتی کسی را به خودمان وابسته کردیم !
در برابرش مسئولیم …
در برابر اشکهایش ؛
شکستن غرورش ،
لحظه های شکستنش در تنهایی و لحظه های بی قراریش ….
واگر یادمان برود !
در جایی دیگر سرنوشت یادمان خواهد آورد ،
واین بار ما خود فراموش خواهیم شد …
شنبه 26 اسفند 1391برچسب: , |
دوستت خواهم داشت
دوستت خواهم داشت
به همین واژه ی تبدار قسم
دوستت خواهم داشت
به همین قلب گرفتار قسم
دوستت خواهم داشت
به دل خسته وُ بیمار قسم
دوستت خواهم داشت
به تو و لحظه ی دیدار قسم
دوستت خواهم داشت
به همین حسرت بسیار قسم
دوستت خواهم داشت
به عیار تو به معیار قسم
دوستت خواهم داشت
به گُلِ سایه ی دیوار قسم
دوستت خواهم داشت
به همین لحظه ی اقرار قسم
دوستت خواهم داشت
شنبه 26 اسفند 1391برچسب: , |
مرگ عشق
هرگز از یادم نرفت رویای تو
گم نشد در قلب من سودای تو
سر به دیوار کسی تکیه نکرد
چشم به جز در سجده ات گریه نکرد
تیر عشقت جز به قلب من نخورد
سحر چشمانت به جز روحم نبرد
یک نفس بی تو دلم طاقت نداشت
جز گل عشقت به قلب من نکاشت
در دلم جز اسم تو چیزی نبود
گر تو تنهایم گذاری پس چه سود
واژه های شعر خاک پای توست
مرگ شعرم دیدن غم های توست
سال ها مرغ دلم شد بیقرار
مجرم عشقم سرم بر روی دار
تا افق تا بیکران ها با توام
تا غروب عمر دنیا با توام
تا ابد جاریست نامت بر لبم
نور ماهی و منم همچون شبم
در نگاهم جز تمنای تو نیست
مومن عشقم خدایم جز تو کیست
آمدم سویت،طوافت می کنم
همچو (عین)و(شین)و(قاف)ت میکنم
رو به تو زانو زدم در سجده ام
قبله عشقی و من هم بنده ام
من چه ناقابل به درگاه توام
مومن گه گاه و بیگاه توام
شنبه 26 اسفند 1391برچسب: , |
بهانه
هــــــر لــــحظه بـــهانـــه تــــو را مـــیگــیــرم
هــر ثـــانـــیه بـــا نـــبودنـــت درگـــیرم
حــــتی تـــــو اگــــر بـــــه خـــــاطــرم تـــــب نـــــکنــــی
مــن یــکطــــرفـــه بــــرای تـــو مــــیمــــیرم
شنبه 26 اسفند 1391برچسب: , |
منتظر
شنبه 26 اسفند 1391برچسب: , |
مونس شبهایم....
چشمانم را می بندم و تو را در کنار خود می بینم. نمیدانم این چه نیروئی ست
که مرا به سوی تو می کشاند !
هروقت که تنهایی ها به سراغم می آید یاد توست که مرا از آن جدا می کند،
یاد توست که مرا شاد نگه می دارد با یا توست که من زنده ام. یاد تو به من
امید می دهد،امید به زندگی.
مونس شب های بی قراری ام دوستت دارم.
شنبه 26 اسفند 1391برچسب: , |
انصاف نیست
اِنـصـــآفــــ نـیـستــــــ
کــه دُنـیــآ آنـقـَـدر کـوچَـکـــــ بـآشـَــد
کــه آدَمـ هــآی تـکـرآری رآ روزی صـَـد بــآر بــِبـیـنــی
و آنـقـَـدر بـُزرگــــــ بــآشَــد
کــه نـَتـَـوآنـی آن کَـسـی رآ کـه دلـَتـــــ مـیـخواهــَـد،
حـَـتــی یـِکــــ بــآر بـبــیـنــــی...!!
شنبه 26 اسفند 1391برچسب: , |
یه وقتــــــــایی .....
یه وقتایی دلــــت میسوزه...
یه وقتایی دلت میشـــــکنه...
یه وقتایی دلت میگـــــیره...
اماخدانکنه سه تاش باهم اتفاق بیوفته!!!
چه چـیـزی را به رخ من میکشی؟؟قرارهای عـاشـقـانـه ات را؟دوستی های پـنـهـانـی ات؟
یاحرف های پوچـتـــ ؟؟کدام را؟؟!!تو وفــادارنبودی...امامن پای هـمـه چـی مـونـدم،پـای حـرفـهـا،
قولـهـا وحتی عاشـقـانـه هـایـم...
بگذریم!!راستی؟رقـیـب جدیدت رادیدی؟؟بهانه ی یک عمرحسرت خوردنت راپیداکردم..."ســــیگـــار "
بــوســـــه هایمان راببین و آتــــــش بگیر!!اوبرای من ،وتوبرای هردویمان بــســـــوز!!!
شنبه 26 اسفند 1391برچسب: , |
به سلامتی
به سلامتی درخت!
نه به خاطرِ میوش، به خاطرِ سایش.
... به سلامتی دیوار!
نه به خاطرِ بلندیش، واسه اینکه هیچوقت پشتِ آدم روخالی نمیکنه.
به سلامتی دریا!
نه به خاطرِ بزرگیش، واسه یکرنگیش.
به سلامتی سایه!
که هیچوقت آدم رو تنها نمیذاره.
به سلامتی همه اونایی که دوسشون داریم و نمیدونن، دوسمون دارن و نمیدونیم.
به سلامتی نهنگ!
که گندهلات دریاست.
به سلامتی زنجیر!
نه به خاطر اینکه درازه، به خاطر اینکه به هم پیوستس.
به سلامتی شلغم!
نه به خاطر (شل)ش، به خاطر(غم)ش.
به سلامتی کرم خاکی!
نه به خاطر کرمبودنش،به خاطر خاکیبودنش
به سلامتی پل عابر پیاده!
که هم مردا از روش رد میشن هم نامردا !
به سلامتی برف!
که هم روش سفیده هم توش.
به سلامتی رودخونه!
که اونجا سنگای بزرگ هوای سنگای کوچیکو دارن.
میخوریم به سلامتی گاو!
که نمیگه من، میگه ما.
به سلامتی دریا!
که ماهی گندیدههاشو دور نمیریزه.
میخوریم به سلامتی اون که همیشه راستشو میگه.
به سلامتی سنگ بزرگ دریا!که سنگای دیگه رو میگیره دورش.
به سلامتی بیل!
که هرچه قدر بره تو خاک، بازم برّاقتر میشه.
به سلامتی دریا!
که قربونیاشو پس میآره.
به سلامتی تابلوی ورود ممنوع!
که یه تنه یه اتوبان رو حریفه.
به سلامتی عقرب!
که به خواری تن نمیده.
(عرض شودکه عقرب وقتی تو آتیش میره و دورش همش آتیشه با نیشش خودش میکُشه که کسی نالههاشو نشنوه)
به سلامتی سرنوشت!
که نمیشه اونو از "سر" نوشت.
به سلامتی سیم خاردار!
که پشت و رو نداره.
شنبه 26 اسفند 1391برچسب: , |
فرهاد رویاهای شبانه...
ا مشب شیرین تو تنهاست ....
نه دیوان حافظ آرامم می کند نه یاد آن چند خاطره ....
دلم کمی با تو بودن می خواهد ....
حتی اگر به اندازه چند لحظه قدم زدن در خیابان ...
حتی اگر به اندازه یک بار دست کشیدن میان موهات ...
شیرینم اما حاضرم برای همین چند لحظه فرهادوار تیشه به دست بگیرم...
برداشتن این کوه سخت است ...
اما ....
معجزه لبخند تو به من قدرت می دهد ....
فرهاد رویاهای شبانه ...
اینبار هم تو معجزه کن ...
شنبه 26 اسفند 1391برچسب: , |
شنبه 26 اسفند 1391برچسب: , |
.....
هیچ چیز دلنشین تر از این نیست که مدام اسمت را صدا بزنم
با یک علامت سوال … “؟ ”
و تو با حوصله جواب بدهی جـــــــــــون ِدلــــم !
شنبه 26 اسفند 1391برچسب: , |
فراموشی
شنیــده بودم که "خاک سرد است".
ایـــن روزها اما انگار آنقـــدر هوا ســـرد است،
که زنــده زنــده فراموش می کنیــم یکدیگـــر را..
شنبه 26 اسفند 1391برچسب: , |
دل تنگی
دلم تنگ شده
برای کسی که بی آنکه بداند
که من برایش مینویسم
و هرلحظه با یادش زندگی میکنم
یکی اونو پیدا کنه
بهش بگه من هنوز هم چشم به راهشم
شنبه 26 اسفند 1391برچسب: , |
نبودن..
براي نبودنت گلايه نميكنم
چون تا نبودنت نباشد
لذت بودنت احساس نميشود.
شنبه 26 اسفند 1391برچسب: , |
عشق ابدي
همیشه ماندن دلیل بر عاشق بودن نیست
خيلي ها ميروند تا ثابت كنند تا ابد عاشقند.
شنبه 26 اسفند 1391برچسب: , |
گاهی
گاهی وقت ها دلم میخواهد یک دانه خرما بردارم و بخورم
و برای خودم فاتحه بخونم....
شنبه 26 اسفند 1391برچسب: , |
قلب من
شیشه ای میشکند
یک نفر میپرسد
که چرا شیشه شکست؟
یک نفر میگوید:
شاید این رفع بلاست
دیگری میپرسد
شیشه پنجره را باد شکست؟
دل من سخت شکست
هیچ کس هیچ نگفت
غصه ام را نشنید
از خودم میپرسم"
ارزش قلب من از شیشه پنجره هم کمتر بود.
شنبه 26 اسفند 1391برچسب: , |
جمعه 25 اسفند 1391برچسب: , |
خوش آمد گویی
دفتر خاطرات مرا آهسته بگشایید
که در هر ورقش حرف یک عاشق ناامید نهفته است
بر پریشانی دفتر شعرم منگر
که پریشان تر از آن حال پریشان من است
جمعه 25 اسفند 1398برچسب: , |
فرقی نداره
میدونم فـرقی نداره واســت عــاشق بودن من
میدونم واســت یــکی شـد بودن و نبـودن من
میدونم دوســـم نـداری مـثـل روزای گـذشته
من خودم خوندم تو چشمات یه کسی اینو نوشته
امـا روح من یه دریـاست پره از موج و تلاطم
ساحلش تویی و مـوجاش خنجر حـرف های مـردم
آخ که چه لـذتی داره نـاز چشمــاتو کـشیدن
رفتن یه راه دشــوار واسـه هـرگـز نرسیـدن
جمعه 25 اسفند 1391برچسب: , |
ارزویم
آرزویم این است
آرزويم اين است ؛ نتراود اشك در چشم تو هرگز ؛
مگر از شوق زياد
نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز ؛
وبه اندازه ي هر روز تو عاشق باشي
عاشق آنكه تو را مي خواهد . . .
و به لبخند تو از خويش رها مي گردد
و تو را دوست بدارد به همان اندازه ؛
كه دلت مي خواهد
جمعه 25 اسفند 1391برچسب: , |
دوستت دارم
دوستت دارم
بی انصاف
جمعه 25 اسفند 1391برچسب: , |
دلنوشته های خیس
چه حریصانه لبانم را بوسیدی...
چه وحشیانه رختم را دریدی...
و من چه عاشقانه دست بر هوس هایت کشیدم
اما...
کاش میفهمیدی که زن...
تا عاشق نباشد نمی بوسد...
نمی بوید...
و تسلیم نمی کند...
رویاهای عریانش را...
جمعه 25 اسفند 1391برچسب: , |
حرفهایم
دلم برای حرف های ناگفته ام درد می کند!!
گاهی دلتنگ همه ی حرف هایی می شوم که نگفته ام نوک زبانم آمده اند و من قورتشان داده ام.
بدون هیچ فرصتی برای این که خودی نشان دهند و من مانده ام و یک عمر دل درد،
برای خاطر همه ی حرف های ناگفته دلم ...
جمعه 25 اسفند 1391برچسب: , |
بی نفس
من را نفسش می خواند
اما نمی دانم چـــــرا
وقتی مرا ترک کرد
بی نفس ...
هرگز نمرد ... !
آیا دیده اید انسانی بی نفس زنده بمـــــاند ... ؟!
جمعه 25 اسفند 1391برچسب: , |
همین که
همین که تو میدانــے
" בوستت בارم"
کافیست...
بگذار خفه کند خوבش را
בنیا...
جمعه 25 اسفند 1391برچسب: , |
زيباي من
به درگاه تو دعا می کنم
که در قلب منی
در عبور از دنیــــــــــــــای رنــــــــــــــج
راهــــــــــنمایم باش
قلبم را به سوی تو می گیرم
پس مرا به سوی خویشتن بخوان
و راه لطف و رحمتت را نشانم ده
جمعه 25 اسفند 1391برچسب: , |
حال من
نفس می کشم تا به جای مرده ها خاکم نکنند
♂
اینگونه است حال من
♀
چیزی نپرس
جمعه 25 اسفند 1391برچسب: , |
کاش
کاش زندگی مثل رانندگی دنده عقب داشت
جمعه 25 اسفند 1391برچسب: , |
آغوش
آغوش تو مترادف امنیت است....
آغوش تو ....ترس ها را می بلعد....
آغوش تو ....یعنی پایان سردرد ها....
آغوش تو ....یعنی آغاز عاشق ترین ها....
بلند نشوی بروی یک وقت!
من ازبازگشت بی هوای ترس ها میترسم....!!!
جمعه 25 اسفند 1391برچسب: , |
سکوت
بعضی وقتا سکوت میکنی
چون اینقدر ناراحتی که نمیخوای حرفی بزنی
بعضی وقتا سکوت میکنی
چون واقعا” حرفی واسه گفتن نداری…
بعضی وقتا سکوت یه اعتراضه …
بعضی وقتا هم انتظار…
اما بیشتر وقتا سکوت واسه اینه که
هیچ کلمه ای نمیتونه
غمی که تو وجودت داری رو توصیف کنه...
جمعه 25 اسفند 1391برچسب: , |
شانه های پدر
باز هم بغض کهنه ی شعری نکته هایی دگر به من آموخت
برد من را کجا نمیدانم ، اشک را این سفر به من آموخت
کوچه در کوچه شهر غمگین شد ، ضربه رهگذر چه سنگین شد
راز آن آسمان نیلی را ، کوچه و رهگذر به من آموخت
لب فرو بست کودکی تنها از غم رنجهای پنهانی
درد یک عمر خون دلها را پاره های جگر به من آموخت
یک نفر روی نردبان رفته پرچم فاطمیه میکوبد
ضربه هایی که پشت هم میزد درسی از میخ و در به من آموخت
گرچه با اشک روضه ی سقا مادرم قطره قطره شیرم داد
گریه کردن برای زهرا را شانه های پدر به من آموخت
واژه ی سینه زن منم بانو سینه سرخم کبود پوشیدم
این همه سوختن که می بینی ، آن در شعله ور به من آموخت
جمعه 25 اسفند 1391برچسب: , |
خبر به دورترین نقشه جهان برسد
خبر به دورترین نقطه جهان برسد
نخواست که او به من خسته بی گمان برسد!
شکنجه از این بیشتر ؟که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد،به دیگران برسد
چه می کنی اگر او را که خواستی یک عمر،
به راحتی کسی از راه نگاه برسد...؟
رها کنی،برود،از دلت جدا باشد،
به آن که دوست ترش داشته،به آن برسد
رها کنی،بروند تا دو تا پرنده شوند
خبر به دورترین نقطه جهان برسد!
گلایه ای نکنی،بغض خویش را بخوری
که هق هق تو مبادا،به گوششان برسد
خدا کند که...نه!نفرین نمی کنم،نکند،
به او که عاشق او بوده ام،زیان برسد
خدا کند که این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط زود آن زمان برسد
جمعه 25 اسفند 1391برچسب: , |
به سراغ مـــن اگر می آیی
به سراغ مـــن اگر می آیی تنــد و آهســته چه فرقی دارد !؟
تــــــو به هر جور دلت خواست بـــــیا !
مثل سهراب دگر ، جنس تنهایی من چینــی نیست،
که ترک بردارد مثل آهــــن شده است ،
تـــــو فقط . . . . زود بیا
پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب: , |
مواظبــــــــ خودت باش
گاهی وقتـــــــا خداحافظـــــــی از کسی
خواسته یا ناخواسته میگیم :
" مواظبــــــــ خودت باش ! "
مواظبـــــــ خودت باش :یعنی فکرم پیش توئه !
مواظبـــــ خودت باش :یعنی برام مُهمی !
مواظبـــ خودت باش :یعنی نگرانتم !
مواظبـــ خودت باش :یعنی به خدا می سپارمت !
مواظبــــــ خودت باش یعنی : واقعاً مواظب خودت باش
پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب: , |
پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب: , |
نوشته
پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب: , |
چه کاری با دلم کردی که از دنیا دیگه سیرم
چه کاری با دلم کردی که از دنیا دیگه سیرم
که دائم بغضه تو سینم، دارم این گوشه می میرم
یهو چی شد که دل کندی، بگو چی شد که رنجیدی
چطوری عاشقم بودی، که اشک هام و نمی دیدی
یه چیزی خوب بگو دیگه، چرا ساکت شدی بازم
دارم داغون می شم اما.. نمی فهمی گل نازم
ببین عکس هارو آوردم، ببینی بلکه برگردی
چرا بی معرفت آخه، تو اینجوری باهام سردی
چقدر بی رحمه با قلبم، خدایا مردم از غصه
دارم دق می کنم اما، ازم حالی نمی پرسه
چه جوری می تونی بد شی، بری و بی خیالم شی
یه حسی تو دلم میگه، یه روزی عاشقم میشی
پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب: , |
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
اتاقک تنهایی
و آدرس
smahdi.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
.:
Weblog
Themes By www.NazTarin.Com
:.